«شعر، معماری زبان است و موسیقایی شدنِ تصویرِ عواطفِ انسانی در زبان. جز
این هرچه هست سرگرمِ کودکانِ کوی است و پیش از خداوندِ خود مردهاست. در
همهٔ زبانهای جهان، شاعرانِ بزرگ، معمارانِ برجستهٔ زبان اند؛ از هُمر تا
الیوتن و ییتز و ریلکه و مایاکوفسکی، از امرؤالقیس تا نزار قبّانی، از
رودکی تا ایرج تا فروخ فرّخ زاد. هنر، فُرم است و فرم است و فرم و دیگر
هیچ! فرم، در زبان، جز از رهگذرِ ساحتِ موسیقایی کلام امکانِ تحقق ندارد و
موسیقی امری است ریاضی و از شعبِ علم ریاضی. «فرم»هایی که بیروت از وجهِ
موسیقاییِ زبان ادّعا شود، «قالیچهٔ» آن «شیّاد» است که فقط حلالزاده آن
را میدید.»
مقدمهٔ «حالات و مقاماتِ م. امید»، نشر سخن،۱۳۹۰»