دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

آنهایی که به دیدار آهوی کوهی کدکن می آیند ... خوش آمدید

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

آنهایی که به دیدار آهوی کوهی کدکن می آیند ... خوش آمدید

پیشینه هنر تئاتر در ایران

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ب.ظ
http://sedayiran.com/files/fa/news/1394/2/12/43270_498.jpg
(استاد در مراسم اعطای جایزه ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار به دکتر محمدعلی موحد)
***

عطار،پرده‏ بازی و خیال‏ بازی و بازی خیال را تقریبا به یک معنی به کار می‏برد و ظاهرا برابر است با آنچه در زبان عربی به آن«خیال الظّل»می‏گفته‏ اند.از این بیت خاقانی(دیوان،227):

در پردهء دل آمد دامن‏کشان خیالش‏........ جان شد خیال بازی در پردهء وصالش

روشن می‏ شود که پرده ‏بازی و خیال‏ بازی یک چیز بوده است.عطار خود بازی خیال را به گونه ‏ای‏ تصویر می‏کند که امری است که در نظر جلوه می‏کند و سپس محو می‏شود(مختار نامه،119؛ دیوان،295):

چندان که به سرّ کار در می‏نگرم‏ ............مانند خیال بازی‏ ام می‏ آید.

ور ز رخش لحظه‏ ای نقاب برافتد ........هر دو جهان بازیِ خیال نماید

و نشان می‏دهد که کسانی که پرده‏ بازی می‏کرده ‏اند،در پرده نهان می‏شده ‏اند و سپس به گونه‏ ای‏ دیگر آشکار می‏شده ‏اند(مختار نامه،227؛دیوان،412):

چون از پسِ پرده سر بدادی ما را ........در پرده ‏نشین و پرده ‏بازی می‏کن‏

رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم‏ .........تا صیدِ پرده ‏بازی گردون نیامدم

و این پرده ‏بازان خود مردمی چالاک بوده ‏اند و دارای مراتب و درجات(دیوان،337):

هر جا که شگرفْ پرده‏بازی‏ست‏ ........در پردهء زلفِ توست،جانباز

پرده ‏بازی در جایگاه معیّنی انجام می‏گرفته است که آن را«خیال خانه»می‏ نامیده ‏اند (مختار نامه،117):

دو کَوْن خیال خانه‏ ای بیش نبود ........وندیشهء ما بهانه‏ ای بیش نبود

پیشینهء این بازی و جزئیات آن را بعضی از محققان در قرن هفتم و هشتم جستجو کرده ‏اند.احمد تیمور پاشا(1288-1328 هـ.ق)محقق مصری نمونه‏ای از بازی خیال یا به تعبیر عرب‏ها «خیال الظّل»را در کتابی به همین نام جمع‏ آوری کرده و خلاصه‏ ای از کتاب او را استاد عباس‏ زریاب خویی در کتاب آینهء جام،343-345،نقل کرده است و در مجموع می‏تواند بدین‏گونه‏ فشرده شود که این بازی به نظر او یک بازی هندی بوده که در کشورهای دیگر از جمله مصر دورهء ایّوبیان و ممالیک رواج یافته و در خانه‏ای چهار گوشه که سقف چوبی داشته اجرا می‏شده است.پرده‏ ای از یک طرف این خانه می‏ آویخته‏ اند و در فاصلهء آن‏جا که بینندگان نشسته‏ اند و آن‏جا که صورتک‏ های بازی حرکت می‏ کنند آتش را می‏ افروخته‏ اند و روشنائی آتش که بر این‏ صورتک‏ ها می‏ افتاده‏ آنها را به حرکت در می‏ آورده اند و شخصی از بازیگران که آوازی خوش‏ داشته است آواز می‏خوانده است.احمد تیمور شواهدی از برخورد بعضی فقها را با مسألهء بازی‏ خیال نیز نقل کرده است.قدیم‏ترین شواهدی که احمد تیمور در تاریخ یافته است از حدود عصر وزارت صلاح الدین ایّوبی(بعد از 564)است و آن هم در مصر.ما در اینجا به یک سند بسیار مهم که تاکنون کسی از آن خبر نداشته است و پیشینهء این بازی را-که بخشی از تاریخ تئاتر در ایران است-به حدود قرن چهارم می‏برد،نقل می‏کنیم و سپس به تحلیل آن خواهیم پرداخت. قبل از هر گونه بحث تاریخی و طرح نزاع دریاب بودن یا نبودن چیزی به نام ادبیات نمایشی در ایران به این داستان که از مقامات کهن و نو یافتهء ابو سعید ابو الخیر(357-240)نقل می‏شود دقت کنید:

و گویند یک روز[شیخ ابو سعید]می‏گذشت و جماعتی لعبت‏ بازان خیال بازی می‏کردند و دف می‏زدند.شیخ خادم را بگفت:بگوی تا امشب به خانقاه آیند.به شب به خانقاه‏ آمدند و پرده در بستند و سماع آغاز کردند.یک‏ یک خیل را برون می‏آوردند:خبّازان و قصّایان و آهنگران و دانشمندان و مقربان و صوفیان و هر قومی را،جداگانه،بینی نهاده‏ بودند.در می‏خواستند و با قوّالان می‏گفتند.و آخر همه صوفیان را به در آوردند و گفتند: این بگویید:«جاء ریح فی القفص،جاء ریح فی القفص.»شیخ این بشنید و وقت او خوش‏ گشت.برخاست و گرد در می‏گشت و می‏گفت:جاء ریح فی القفص(بند 71).

تا آن‏جا که اطلاع دارم این قدیم‏ی ترین و دقیق‏ ترین توصیفی است که از پرده ‏بازی یا خیال‏ بازی‏ یا فانوس خیال در ادبیات اسلامی شده است.از این داستان به روشنی می‏توان دانست که:

1)در عصر ابو سعید ابو الخیر(357-440)،و احتمالا در حدود 400 هجری،بازی خیال یا پرده بازی یا لعبت بازی یک نوع نمایش رایج در محیط جامعهء عصر غزنوی بوده است و در نیشابور قرن چهارم و آغاز قرن پنجم جزء سرگرمی‏ های اجتماعی و لوازم زندگی شهری تلقی می‏شده است.

2)لعبت‏ بازان کسانی بوده ‏اند که این نمایشنامه را اجرا می‏کرده‏ اند و نمایش ایشان همراه با موسیقی بوده است،زیرا«دف زدن»این لعبت‏ بازان در حین نمایش در همین داستان به صراحت‏ آمده است و از آن‏جا که برای هر کدام از اصناف و طبقاتی که در نمایش جایی داشته‏ اند،سرودی‏ و حراره‏ای وجود داشته است و آن سرود و حراره را دم می‏ گرفته اند و دسته‏ جمعی‏ می‏خوانده‏ اند،به یقین آواز نیز جزء این نمایش بوده است.

3)لعبت‏ بازی،در عین حال نوعی شغل در جامعهء شهری تلقی می‏شده است و وقتی‏ لعبت‏ بازان به محل ه‏ای یا شهری وارد می شده اند،به ترتیب،افراد یا جمعیت‏ها از ایشان دعوت‏ می‏ کرده ‏اند که بیایند و برای ایشان نمایش لعبت خیال را اجرا کنند.

4)برای تمام اصناف موجود در آن عصر نمایشی و پرده ‏ای داشته ‏اند که اجرا می‏کرده ‏اند و همراه آن،سرودی و حراره‏ای ویژهء آن صنف بوده است که به آواز می‏ خوانده ‏اند و بر دف‏ می‏ زده‏ اند.صنف‏ های اجتماعی‏ ای که در این داستان به آنها اشارت رفته است عبارت‏ اند از: خبّازان،قصایان،آهنگران،دانشمندان(فقها)و مقربان(آنها که قرآن را به صوت خوش قرائت‏ می‏کرده‏اند)و صوفیان.

5)جمله‏ ای که برای صوفیان ساخته بوده ‏اند،یک جملهء ریتمیک است و نشان می‏دهد که تمامی عبارات مربوط به اصنا و جمعیت‏ ها حالت موزون و آهنگین داشته است.ترجمهء عبارت«جاء ریح فی القفص»می‏شود«آمد آن باد که در قفس کرده ‏اند»یا«آن باد در قفس آمد.» سابقهء اصطلاح«ریح فی قفص»-البته نه در مورد صوفیه-به مدّت‏ها قبل از این تاریخ یعنی قبل‏ از عصر بوسعید می‏رسد.ثعالبی در کتاب التمثیل و المحاضره،جزء امثال عامه-که ریشهء فارسی دارد-آورده است:«قول فلان ریح فی قفص»،یعنی«سخن فلانی بادی است در قفس.» این شعر نیز در ثمار القلوب،ثعالبی،266،آمده است که:

انّ این اوی لشدید المقتنص‏ ..... و هو اذا ما صید ریح فی قفص

6) این جماعت اجراکنندگان لعبت خیال،همراه خود،گروهی از«قوّالان»داشته‏اند که در اجرای نمایش با آواز خوش سرودها و حراره‏ ها را می‏خوانده‏اند و قوّالان چنان که جای دیگر به‏ تفصیل بحث شده است،استادان موسیقی و آواز عصر بوده‏اند و بسیاری از ایشان آهنگسازان‏ مشهور روزگار خود بوده‏اند.

7)از عبارت متن به روشنی می‏ توان پی برد که بازی خیال،ضرورة،در شب انجام نمی‏ گرفته‏ و روز نیز بازی خیال قابل اجرا بوده است.

8)اینان برای اجرای نمایش خود سراپرده‏ ای نصب می‏کرده‏ اند و به یاری این پرده بوده است‏ که نمایش اجرا می‏ شده است.ظاهرا از میان همین پرده یا از پشت آن صورت یک‏ یک صنف‏ها ظاهر می‏شده و با آمدن هر صورتی حراره و آواز مربوط به آن را به صورت دسته جمعی و موسیقایی می‏ خوانده‏ اند.

9) تاکنون شواهدی که از«بازی خیال»یا«خیال‏ بازی»یا«لعبت‏ باز»داشته‏ ایم در شعرهای قرن‏ ششم و هفتم بوده است.در آثار نظامی و خاقانی و عطار و از خلال آن شواهد،هیچ‏گونه اطلاع‏ دقیقی دربارهء کیفیت«بازی خیال»یا«لعبت خیال»به دست نمی‏ آید. اینک چند شاهد که بر روی هم معنی را دقیق‏تر می‏رسانند:مؤلفان لغت نامهء دهخدا،ذیل‏ خیال‏باز،به نقل از ناظم الاطبّاء نوشته‏اند:«کسی که تصور کاری را کند بدون آن که آن کار را انجام‏ دهد.»از یادداشت مرحوم دهخدا نقل کرده‏اند:«خیال‏ساز،آن که فانوس خیال را به کار اندازد.» شاهدهایی که برای این معنی نقل شده است عبارت است از:

بازیچهء لعبت خیالت‏ ............. زین چشم خیال بازگشتم

(سید حسن غزنوی)

در پردهء دل آمد دامن‏کشان خیالش‏ .......جان شد خیال‏بازی در پردهء خیالش

(خاقانی)

این که مرحوم دهخدا خیال‏ باز را به معنی«آن که فانوس خیال را به کار اندازد»گرفته است، درست است،ولی از استعمالات قدما می‏توان دریافت که میان بازی خیال،در این معنی که از مقامات بو سعید نقل کردیم،و آنچه در شعر شاعرانی مثل خاقانی آمده تفاوتهایی وجود داشته‏ است.گرچه در شعر خاقانی هم از همان«پرده ‏ای»سخن می‏رود که در مقامات بو سعید از آن‏ سخن رفت:«پرده دربستند و سماع آغاز کردند»تردیدی نیست که«خیال»به معنی«تصویر» است و«نقشی که در آیینه دیده شود»بنابر این،می‏توان حدس زد که گردانندگان«فانوس خیال» تصاویری را روی پرده به حرکت در می‏آورده ‏اند و برای هر تصویری حراره‏ای و سرودی ساخته‏ بوده ‏اند که یا ظاهر شدن آن تصویر آن را با دف و آواز می‏ سروده ‏اند. در ذیل کلمهء«لعبت‏ باز»نیز در لغت‏نامه شواهدی از خیام و خاقانی و نظامی و اوحدی آمده‏ است که تقریبا معنی«خیال‏باز»را دارد و در یک بیت نظامی«لعبت ‏باز»در کنار مطرب و پای‏ کوب(رقّاص)آمده است:

شش هزار اوستادِ دستان‏ ساز ............ مطرب و پای‏کوب و لعبت‏ باز

در ذیل«فانوس خیال»نیز در لغت‏نامه به نقل از برهان قاطع آمده است:«فانوسی باشد که در آن‏ صورت‏ها کشند و آن صورت‏ها به هوای آتش به گردش درآید»و این رباعی خیام را به شاهد آن‏ افزوده‏اند:

این چرخ فلک که ما درو حیرانیم‏ ...........فانوس خیال ازو مثالی دانیم‏

خورشید چراغدان و عالم فانوس‏ ..........ما چون صوریم کاندرو حیرانیم

از این رباعی خیام،کیفیت فانوس خیال روشن‏ تر می‏ شود.در آثار عطار هم«خیال‏ بازی»و«خیال‏ خانه»بسیار به کار رفته و از آنها می‏توان دریافت که«خیال‏ بازی»نوعی نمایش سایه‏ ها یا «خیال الظّل»بوده است و«خیال خانه»محلّی برای خیال‏ بازی. بر روی هم می‏توان گفت که آنچه از مقامات بو سعید نقل کردیم،کاربرد کلمه را به اواخر قرن‏ چهارم و اوایل قرن پنجم می‏رساند و دیگر این که جزئیات کار اصحاب خیال ‏بازی را با دقایق کار ایشان روشن می‏کند به گونه‏ ای که در هیچ سند دیگر دیده نشده است. از بیت منطق الطیر می‏توان حدس زد که نوعی بازی خیال یا پرده‏ بازی وجود داشته که‏ کودکان آن را در کوچه اجرا می‏کرده‏اند*. (*).نقل از:منطق الطیّر عطار،مقدمه،تصحیح و تعلیقات:دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی،انتشارات سخن، 1383.ص 635[تعلیقات‏]

مجله بخارا »  فروردین و اردیبهشت 1384 - شماره 41

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۴
روزبه نصری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی